طبيعت مادی از سه طبع  تشكيل شده است : نيكی ، شهوت و جهل. اين سه طبع انسان را به اسارت ميکشد.  طبع نيكی انسان را اسير خوشبختی می كند، شهوت او را مقيد به كار برای اجر و ثمر و جهل دانشش را میپوشاند و وی را در ديوانگی به بند میكشاند.
طبيعت مادی از سه طبع تشكيل شده است : نيكی ، شهوت و جهل. اين سه طبع انسان را به اسارت ميکشد. طبع نيكی انسان را اسير خوشبختی می كند، شهوت او را مقيد به كار برای اجر و ثمر و جهل دانشش را میپوشاند و وی را در ديوانگی به بند میكشاند.

-خداوند تبارك و تعالی فرمود : دوباره من اين حكمت متعال و بهترين تمامی دانشها را كه با دانستن آن همه حكما به كمال متعال رسيده اند به تو خواهم گفت .
-شخص با ثابت شدن در اين دانش ، می تواند به طبيعت متعال كه همچون طبيعت خود من است نائل گردد. وقتی شخص بدين گونه استقرار يافت ، ديگر نه در زمان آفرينش متولد می شود و نه در زمان انحلال آشفته .
-ای فرزند بهاراتا، كل جوهر مادی كه برهمن خوانده می شود منشأ تولد است ؛ من اين برهمن را بارور می سازم و بدين سان تولد تمام موجودات زنده را امكان پذير می كنم .
-ای پسر كونتی ، بايد اين را درك نمود كه تمام انواع حيات از طبيعت مادی متولد می شوند و من پدر تخم دهنده آنها هستم .
-طبيعت مادی از سه طبع يا كيفيت تشكيل شده است : نيكی ، شهوت و جهل . ای مسلّح بزرگ، آرجونا، هنگامی كه موجود زنده جاودان در تماس با طبيعت قرار می گيرد به وسيله اين طبايع مقيد می شود.
-ای مبری از گناه ، طبع نيكی كه پاكترين و خالصترين در ميان سه گونه است ، روشنگر می باشد و انسان را از تمام بازتابهای گناه می رهاند. كسانی كه در اين حالت قرار گرفته اند به وسیله خوشبختی و دانش مقيد می شوند.
-ای پسر كونتی ، گونه شهوت از آرزوها و اميال بی شمار نشأت می گيرد و به همين خاطر موجود زنده كالبد گرفته در بند اعمال ثمرجويانه مادی است .
-ای پسر بهاراتا بدان ، تاريكی حاصل از گونه جهل باعث توهم (گمگشتگی و سرگردانی ) تمام موجودات زنده بدن گرفته است . نتايج اين طبع عبارت است از ديوانگی ، تنبلی و خواب كه روح مقيد را به بند می كشاند.
-ای پسر بهاراتا، طبع نيكی انسان را اسير خوشبختی می كند، شهوت او را مقيد به كار برای اجر و ثمر و جهل دانشش را می پوشاند و وی را در ديوانگی به بند می كشاند.
-ای پسر بهاراتا، گاهی اوقات طبع نيكی غالب می گردد و طبع شهوت و جهل را مغلوب می سازد . و گاهی گونه شهوت ، نيكی و جهل را تحت انقياد درمی آورد و در مواقع ديگر گونه جهل به نيكی و شهوت مسلط می شود. به اين طريق در اين طبایع، همواره رقابت برای برتری وجود دارد.
-آن هنگام كه تمام دروازه های بدن با نور دانش روشن می گردد، می توان تجليات گونه نيكی را تجربه نمود.
-ای سرآمد نوادگان بهاراتا، با فزونی گونه شهوت ، نشانه های دلبستگی زياد، كار برای اجر و ثمر، تلاش شديد و اميال و آرزوهای مهارنشدنی شدت می يابد.
-ای پسر كورو، وقتی افزايش گونه جهل وجود دارد، تاريكی و ظلمت ، ركود و رخوت ، ديوانگی و توهم تجلی می يابد.