-هرچند به نظر می رسد روح متعال در بين تمام موجودات تقسيم شده است ، اما او هيچگاه تقسيم نمی شود؛ او واحد و يكتاست . هرچند وی نگاهدارند ه همه موجودات زنده است ، ولی بايد درك شود كه او همه را می بلعد و می گستراند.
-او سرچشمه نور در تمام اجسام نورانی ، در ورای تاريكی ماده ، و تجلی نيافته است . دانش ، موضوع دانش و هدف دانش هم اوست . او در قلب همه قرار دارد.
-بدين سان ميدان فعاليت [بدن]، دانش ، و موضوع دانش را به طور خلاصه توصيف كردم . به راستی فقط عابدان من می توانند به درستی اين حقايق را درك نمايند و بدين ترتيب به طبيعت من نائل گردند.
-بايد درك گردد كه طبيعت مادی و همچنين موجودات زنده آغازی ندارند . تغييرات آنها و سه گونه ناشی از طبيعت مادی است.
-گفته می شود كه طبيعت ، علت تمامی علل و معلولات مادی است ، در حالی كه موجود زنده علت رنجها و لذتهای گوناگونی است كه در اين جهان نصيبش می شود.
-بدين سان ، موجود زنده در دامان طبيعت مادی ، با بهره مند شدن از سه گون ه طبيعت ، اَشكال مختلف زندگی را تجربه می كند. اين به علت معاشرت او با طبيعت مادی است . بدين ترتيب او در انواع گونه های حياتی با خير و شر روبرو م يگردد.
-ليكن در بدن لذت برنده ديگری كه ورای ماده واقع شده است نيز حضور دارد . هم او خداوند، صاحب متعال ، ناظر و اجازه دهنده است كه روح متعال نام دارد.
-آن كس كه اين فلسفه مربوط به طبيعت مادی ، موجود زنده (روح) و فعل و انفعالات گونه های طبيعت را درك نمايد قطعاً به رهايی می رسد. وی قطع نظر از موقعيت كنونيش دوباره در اينجا تولد نخواهد يافت .
-برخی روح متعال را در درون خود از طريق مدیتيشن ، بعضی به وسيله كسب دانش و برخی ديگر به وسيله كار بدون خواسته برای اجر و ثمر مشاهده می كنند.
-سپس به اشخاصی برمی خوريم كه هرچند در دانش روحانی متبحر نيستند، ليكن با شنيدن درباره شخص متعال از ديگران ، شروع به پرستش وی می كنند. آنان نيز به علت تمايلشان برای شنيدن از مراجع ، از اين دايره تولد و مرگ عروج می نمايند.
-ای سركرده بهاراتاها، بدان آنچه در عالم هستی مشاهده می كنی ، چه متحرك و چه ساكن ، فقط تركيبی از ميدان فعاليت و داننده ميدان است
-آن كس كه در كلیه بدنها، روح متعال را همراه و در كنار روح منفرد ببيند و درك كند كه هيچگاه نه روح متعال و نه روح منفرد نابود نمی شوند، به راستی كه می بيند.
-آن كس كه روح متعال را به طرز يكسان در همه جا و در تمام موجودات زنده رؤيت كند خود را به وسيله ذهنش دچار ذلت نمی سازد. بدين سان او به مقصود و هدف متعال تقرب حاصل خواهد كرد.
-آن كسی كه قادر است ببيند تمام فعاليتها به وسيله بدن كه مخلوق طبيعت مادی است انجام می گردد و هرگز خويشتن حقيقی يا ذات كاری انجام نمی دهد، واقعاً می بيند.
-هنگامی كه انسان عاقل از ديدن هويتهای مختلف كه ناشی از بدنهای مادی مختلف است بازمی ايستد و می بيند كه چگونه موجودات در همه جا بسط يافته اند، به درك برهمن دست می يابد.
-آنان كه بصيرت جاودانگی دارند می توانند ببينند كه روح فناناپذير، همانا روحانی ، جاودان و ماورای گونه های طبيعت است . ای آرجونا، روح با وجود تماس با كالبد مادی نه عمل می كند و نه گرفتار می شود.
-آسمان به علت طبع لطيفش هرچند در همه جا پخش است ، ولی با هيچ چيز آميخته نمی گردد . مشابهاً، روح كه از جوهر برهمن است به رغم آنكه در بدن قرار دارد با آن نمی آميزد.
-ای فرزند بهاراتا، همان گونه كه خورشيد به تنهايی تمامی اين جهان را روشن می كند، موجود زنده نيز تمام بدن را با آگاهی روشن می نمايد.
-آن كسانی كه با چشمان مسلّح به دانش تفاوت بين بدن و داننده بدن را مشاهده می كنند، و نيز می توانند طريق رهايی از اسارت طبيعت مادی را درك كنند، به هدف متعال دست می يابند.