از گونه نيكی ، دانش حقيقی پرورش می يابد؛ از گونه شهوت ، حرص و طمع ، و از گونه جهل ، حماقت و ديوانگی و همچنين توهم .
از گونه نيكی ، دانش حقيقی پرورش می يابد؛ از گونه شهوت ، حرص و طمع ، و از گونه جهل ، حماقت و ديوانگی و همچنين توهم .

-هنگامی كه كسی در گونه نيكی می ميرد، به سيارات فوقانی و پاكِ حكمای بزرگ دست می يابد.
-كسی كه در گونه شهوت بميرد، در ميان آنان كه سرگرم كار برای اجر و ثمرند تولد می يابد. و كسی كه در گونه جهل بميرد، در قلمرو حيوانات زاده می شود.
-عمل متقيانه ، نتيجه اش پاك است و گفته شده كه در گونه نيكی است . اما كاری كه در گونه شهوت انجام شود نتيجه اش رنج و كاری كه در گونه جهل انجام گيرد نتيجه اش حماقت است .
-از گونه نيكی ، دانش حقيقی پرورش می يابد؛ از گونه شهوت ، حرص و طمع ، و از گونه جهل ، حماقت و ديوانگی و همچنين توهم .
-آنان كه در گونه نيكی قرار دارند تدريجاً به سيارات فوقانی صعود می كنند؛ آنان كه در گونه شهوت هستند در سيارات ميانی زمينی باقی می مانند؛ و آنان كه در گونه كريه جهل واقع شده اند به عوالم جهنمی فرو می روند.
-هنگامی كه شخص به درستی مشاهده كند كه در تمام اعمال ، هيچ گونه فاعلی جز سه گونه طبيعت در كار نيست و خداوند متعال را كه در ورای تمام اين طبايع سه گانه است بشناسد، آنگاه به طبيعت روحانی من نائل می گردد.
-هنگامی كه موجود جسم گرفته قادر شود از اين گونه های طبيعت كه با بدن مادی تركيب شده است عروج نمايد، م يتواند از تولد، مرگ ، پيری و رنجهای ناشی از آنها آزاد شود و حتی در اين زندگی از شهد بهره مند گردد.
-آرجونا پرسيد : ای خداوند عزيزم ، با چه نشانه هايی می توان شخصی را كه در ورای سه گونه طبيعت است شناخت ؟ رفتارش چگونه است ؟ و چگونه به ورای گونه های طبيعت عروج می كند؟

كسی كه وجودش وقف خدمت عابدانه كامل می شود و در هيچ شرايطی فرو نمی افتد، بی درنگ به ورای گونه های طبيعت مادی عروج می كند.
كسی كه وجودش وقف خدمت عابدانه كامل می شود و در هيچ شرايطی فرو نمی افتد، بی درنگ به ورای گونه های طبيعت مادی عروج می كند.

-شخصيت اعلای خداوند فرمود : ای پسر پاندو، آن كس كه در صورت بروز روشنايی ، دلبستگی و توهم به آنها نفرت نمی ورزد و وقتی آنها ناپديد می شوند نيز مشتاق و آرزومندشان نيست ؛ كسی كه در ميان تمامی اين واكنشهای كيفيات مادی طبيعت تزلزل ناپذير و بد ون تشويش است و با دانستن اينكه تنها گونه های طبيعت مادی اند كه عمل می كنند، بی طرف و ورای آنها در بعد متعال باقی می ماند؛ كسی كه در ذات واقع شده و شادی و رنج برايش يكسان است ؛ به خاك ، سنگ و طلا به يك چشم نگاه می كند؛ نسبت به موارد خوشايند و ناگوار يكسان است ؛ ثابت و محكم است و ستايش و نكوهش ، احترام و بی احترامی ، برايش فرقی نمی كند؛ با دوست و دشمن يكسان رفتار می كند؛ و از كليه فعاليتهای مادی انقطاع حاصل كرده است چنين شخصی ، گفته می شود، به ورای گونه های طبيعت عروج نموده است .
-كسی كه وجودش وقف خدمت عابدانه كامل می شود و در هيچ شرايطی فرو نمی افتد، بی درنگ به ورای گونه های طبيعت مادی عروج می كند و بدين سان به سطح برهمن می رسد.
-اساس برهمن فاقد شخصيت ، كه لايزال ، فناناپذير، جاودان و موقعيت اصلی سرور و خوشبختی نهايی است ، من هستم .