ابلهان وقتی من به صورت انسان نزول می کنم مرا استهزاء می کنند. آنان سرشت مطلق و روحانی مرا به عنوان خداوند متعالِ آنچه هست نمی شناسند.
ابلهان وقتی من به صورت انسان نزول می کنم مرا استهزاء می کنند. آنان سرشت مطلق و روحانی مرا به عنوان خداوند متعالِ آنچه هست نمی شناسند.

-شخصيت اعلای پروردگار فرمود : آرجونای عزيزم ، چون تو هيچگاه به من حسد نمی ورزی ، من از اين محرمانه ترين دانش و معرفت برايت پرده برمی دارم تا با پی بردن به آن از تمام رنجهای موجوديت مادی آسوده شوی .
-اين دانش ، نابترين دانش است ؛ محرمانه ترين اسرار است . خالصترين دانشها است و چون از طريق شناخت و معرفت ، درك مستقيمی از ذات می دهد كمال دين است . از بين نرفتنی است و انجامش توأم با سرور و شادمانی .
-ای فاتح دشمنان ، آنان كه به اين عبادت عاشقانه يا خدمت عابدانه ايمان ندارند نمی توانند به من واصل شوند. بنابراين دوباره به دايره تولد و مرگ در اين جهان بازخواهند گشت .
-من در شكل تجلی نيافته ام ، در تمام اين جهان گسترده و پخش هستم . تمام موجودات در من هستند در حالی كه من در آنان نيستم.
-و با اين وصف آنچه خلق شده است بر من تكيه ندارد .اينك بنگر به توانايی اسرارآميز من! به رغم آنكه حافظ تمام موجودات زنده هستم و در همه جا حضور دارم ، جزئی از اين عالم كائنات نيستم ، زيرا ذات من خود منشأ آفرينش است.
-درك كن همان گونه كه باد نيرومند در همه جا می وزد، و همواره در آسمان قرار دارد، به همين ترتيب تمام مخلوقات نيز در من واقع اند.
-ای پسر كونتی ، تمامی تجليات مادی در پايان هر عصر به درون طبيعت من وارد می شوند و من در آغاز عصر ديگری دوباره با نيروی خود آنها را می آفرينم .
-تمام نظام كائنات تحت فرمان من است. اين جهان به اراده من بارها و بارها تجلی می يابد و در پايان به اراده من منهدم می گردد.
-ای دهانانجايا، هيچيك از اين اعمال نمی تواند مرا به بند كشد و گرفتار خود سازد . من همواره از تمام اين فعاليتهای مادی جدا هستم و گويی بی تفاوت نشسته ام .
-ای پسر كونتی ، اين طبيعت مادی كه يكی از نيروهای من است، تحت هدايت من عمل می كند و تمام موجودات متحرك و ساكن را ايجاد می كند. اين عالم مشهود به حكم قانون طبيعت بارها و بارها خلق می شود و نابود می گردد.
-ابلهان وقتی من به صورت انسان نزول می كنم مرا استهزاء می كنند. آنان سرشت مطلق و روحانی مرا به عنوان خداوند متعالِ آنچه هست نمی شناسند.
-آنان كه بدين سان گيج و گمگشته گرديده اند، مجذوب نظريات ديوصفتانه و ملحدانه اند . در آن حالت توهم زدگی ، اميد آنان برای رهايی ، برای اعمال ثمرجويانه و برای تحصيل دانش همگی با شكست و ناكامی مواجه می گردد.
-ای پسر پريتها، كسانی كه در توهم نيستند، يعنی ارواح بزرگ ، تحت حفاظت طبيعت الهی هستند . آنان كاملا مشغول خدمت عابدانه اند، زيرا مرا به منزله شخصيت اعلای خداوند، حقيقت ازلی و پايان ناپذير می شناسند.
-اين ارواح بزرگ كه با عزمی راسخ می كوشند، همواره به ذكر شكوه و جلال من می پردازند و در مقابل من سر تعظيم فرود می آورند، دائماً مرا با عشق و عبوديت می پرستند.
-ديگران كه از طريق كسب دانش مشغول قربانی اند، خداوند متعال را، يا به عنوان آن هستی يگانه ، يا در تنوع و گوناگونی موجودات، و يا در شكل جهانی خود می پرستند.